سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

.

 
 

 
 
بنده خدا
بنده خدا


 

 

موضوعات

یا زهرا سلام الله علیها (139)

ظهور (117)

شهید مدافع حرم (95)

یا زهراء سلام الله علیها (71)

امام خامنه‌ای (64)

تفسیر قرآن کریم (55)

یا زهراء (س) (54)

امام خامنه ای (39)

شهید (36)

شهادت (30)

انتخابات (30)

خداوند (29)

نماز (29)

دشمن (22)

قرآن (21)

ایمان (21)

الله (20)

یا زهراء (20)

یا زهرا (س) (18)

حجاب (18)

امام حسین علیه السلام (17)

خدا (15)

دعا (14)

شهید حاج قاسم سلیمانی (14)

انفاق (14)

تفسیر قرآن (14)

تفسیر سوره مبارکه انعام (14)

یا زهرا (14)

ولایت (14)

گناه (14)

ماه مبارک رمضان (14)

مردم (13)

ویژه نامه (13)

یا علی (ع) (13)

شهدا (13)

شهدای مدافع حرم (12)

رهبر معظم انقلاب اسلامی (12)

سرباز ولایت (12)

حدیث (12)

حاج قاسم سلیمانی (11)

امام صادق علیه السلام (11)

اسلام (11)

آمریکا (11)

سوریه (11)

شهدای کربلا (11)

یا الله (11)

ولادت (11)

مقاومت (10)

ولایت فقیه (10)

یا علی علیه السلام (10)

استقامت (10)

انقلاب اسلامی (10)

انتخابات ریاست جمهوری (9)

اقتصاد مقاومتی (9)

تفسیر (9)

شهداء (9)

قرآن کریم (9)

دنیا (9)

منافق (9)

ماه شعبان (9)

گناهان (8)

یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها (8)

کربلا (8)

کفر (8)

سوره مبارکه انعام (8)

سوره مبارکه بقره (8)

فتنه (8)

فرهنگ (8)

شهید سلیمانی (8)

شیطان (8)

پاداش (8)

انقلاب (8)

جامعه (8)

انسان (8)

انتخاب (7)

افطار (7)

آتش (7)

جهاد (7)

جوانان (7)

بهشت (7)

عبادت (7)

سوره انعام (7)

سوره بقره (7)

دفاع مقدس (7)

کافر (7)

کافران (7)

ماه رجب (7)

مرگ (7)

نهج البلاغه (7)

هدایت (7)

نعمت (6)

نفاق (6)

منافقان (6)

یا فاطمه الزهراء (س) (6)

دشمنان (6)

دروغ (6)

سوره مبارکه آل عمران (6)

روزه (6)

روز قیامت (6)

سبک زندگی (6)

طاغوت (6)

فساد (6)

فضیلت (6)

پروردگار (6)

پیامبر (6)

جنگ (6)

تهاجم فرهنگی (6)

حق (6)

اقتصاد (6)

امام (6)

امام علی علیه السلام (6)

امامت (6)

امامت و ولایت (6)

برادران (6)

بسیج (5)

بصیرت (5)

بلا (5)

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم (5)

امنیت (5)

انتظار فرج (5)

اطاعت (5)

استغفار (5)

اخلاص (5)

جامعه اسلامی (5)

جمهوری اسلامی (5)

جهاد تبیین (5)

پیشرفت (5)

بیانات امام خامنه ای (5)

ترس (5)

قدرت (5)

قیامت (5)

فرزندان (5)

فرشتگان (5)

عاشورا (5)

زنده (5)

زیارت (5)

زمین (5)

سید ابراهیم رئیسی (5)

خانواده (5)

دیدار امام خامنه ای (5)

دین (5)

یا زهراء س (5)

یا مهدی (عج) (5)

کشور (5)

مسجد (5)

مبارزه (5)

مومن (5)

نماز شب (4)

مسلمان (4)

مسلمانان (4)

مرگ بر آمریکا (4)

مناجات (4)

مشکلات (4)

مفاتیح الجنان (4)

یاد خدا (4)

یاد شهداء (4)

رئیس جمهور (4)

خانواده شهدا (4)

خواهران (4)

در راه خدا (4)

دشمنی (4)

خون شهدا (4)

دانشگاه (4)

خون (4)

سیاست (4)

سود (4)

سرباز (4)

زمان (4)

غرب (4)

علامه طباطبایی (4)

فضای مجازی (4)

فرمان (4)

فریب (4)

صبر (4)

شیعیان (4)

شب قدر (4)

تفسیر سوره انعام (4)

تفسیر نور (4)

تفسیر سوره مبارکه مائده (4)

پیامبران (4)

جنگ اقتصادی (4)

حاج قاسم (4)

چادر (4)

حاجت (4)

حکمت (4)

اقبال الاعمال (4)

امام حسن مجتبی علیه السلام (4)

السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها (4)

آخرت (4)

آزمایش (4)

8 شوال (4)

آینده (4)

آیات خدا (4)

انتظار (4)

انتخاب اصلح (4)

امید (4)

امام صادق (ع) (4)

امام رضا علیه السلام (4)

امام زمان (4)

امام خمینی (ره) (4)

بخشش (4)

بخشی از وصیت نامه (3)

ایستادگی (3)

انقلابی (3)

اهل کتاب (3)

بندگان خدا (3)

به یاد شهداء (3)

برکت (3)

امام رضا (ع) (3)

امام على علیه السلام (3)

امر به معروف و نهی از منکر (3)

اموال (3)

انسان 250 ساله (3)

انتخابات 1400 (3)

آمرزش (3)

22 بهمن (3)

22 بهمن 1357 (3)

اقتصادی (3)

امام حسین (ع) (3)

اشک (3)

اسلامی (3)

اربعین حسینی (3)

اربعین حسینی علیه السلام (3)

ازدواج (3)

استقلال (3)

حکومت (3)

حکومت اسلامی (3)

حیات طیبه (3)

حلب (3)

حکومت (3)

حضرت زهراء سلام الله علیها (3)

حدیث قدسی (3)

حضرت زهرا سلام الله علیها (3)

جنگ احد (3)

جنگ نرم (3)

جوان (3)

توکل (3)

جاهلیت (3)

توصیه (3)

توسل (3)

ثواب (3)

پیروز (3)

تحدید نسل (3)

ترور (3)

تلاش (3)

تقوا (3)

تفرقه (3)

تفسیر سوره مبارکه نساء (3)

شهید احمد الواری (3)

شهدای فاطمیون (3)

شهید جعفری (3)

شهید حججی (3)

شهید کربلا (3)

شهید علیرضا قبادی (3)

شهید سید علی حسینی (3)

فکر (3)

قائم (3)

فرهنگی (3)

فتنه 88 (3)

غمگین (3)

غافل (3)

عذاب (3)

عبرت (3)

صدیق (3)

صلوات (3)

زن (3)

زبان (3)

زیارت عاشورا (3)

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (3)

ستم (3)

ستمگر (3)

زیارت امام حسین علیه السلام (3)

رهبر انقلاب اسلامی (3)

سخن‌نگاشت (3)

سرپرست (3)

سلطه (3)

سرنوشت (3)

سوره مبارکه نساء (3)

سوره نساء (3)

سرانجام (3)

شب جمعه (3)

شرافت (3)

دانش (3)

دشمنان اسلام (3)

خواص (3)

خدمت (3)

خطا (3)

رحلت (3)

ربا (3)

دولت جوان و حزب اللهی (3)

دهه کرامت (3)

یاری (3)

یقین (3)

کار (3)

کشاورزی (3)

کشته (3)

کتاب (3)

کتمان (3)

مصیبت (3)

منافقین (3)

 

مطالب اخیر

پیچ تاریخی ...

ولادت پیامبر اکرم(ص) و هفته وحدت | مرگ بر فرانسه ...

ویژه شهادت (ثامن الائمّه) امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام

غمنامهی صبر و رحمت - ویژه نامه شهادت رسول اکرم و امام مجتبی ...

ویژه نامه بسیج

 
 
 
 

خبرنامه

   
 

 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 226581
بازدید امروز :9
بازدید دیروز : 6
تعداد کل پست ها : 759

 

تفسیر آیه 282 سوره مبارکه بقره ...

In the Name of Allah

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :
مومن مانند کوه استوار است و توفان‌ها او را تکان نمی‌دهد.
کافی 181

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

تفسیر آیه 282سوره مبارکه بقره

282 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْن إِلى أَجَل مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الأُخْرى وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاّ تَرْتابُوا إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ

ترجمه
282 ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که بدهى مدت دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده اى از روى عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن ـ همان طور که خدا به او تعلیم داده ـ خوددارى کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند; و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد; و چیزى را فروگذار ننماید! و اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ضعیف است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایى بر املا کردن ندارد، باید ولىّ او (به جاى او،) با رعایت عدالت، املا کند. و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یاد آورى کند. و شهود نباید به هنگامى که آنها را (براى شهادت) دعوت مى کنند، خوددارى نمایند. و از نوشتن (بدهى خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید). این، در نزد خدا به عدالت نزدیک تر، و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر مى باشد; مگر این که داد و ستد نقدى باشد که بین خود، دست به دست مى کنید. در این صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید. ولى هنگامى که خرید و فروش (نقدى) مى کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویى،) زیانى برسد! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده اید. از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم مى دهد; خداوند به همه چیز داناست.

تفسیر
بعد از بیان احکامى که مربوط به انفاق در راه خدا و همچنین مسأله رباخوارى بود، در این آیه که طولانى ترین آیه قرآن است، احکام و مقررات دقیقى براى امور تجارى و اقتصادى بیان کرده، تا سرمایه ها هر چه بیشتر رشد طبیعى خود را پیدا کنند و بن بست و اختلاف و نزاعى در میان مردم رخ ندهد. در این آیه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتیب ذیل بیان شده است 1 ـ در نخستین حکم مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن یا معامله) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْن إِلى أَجَل مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ). ضمناً از این تعبیر، هم مسأله مجاز بودن قرض و وام روشن مى شود و هم تعیین مدت براى وام ها. قابل توجه این که در آیه، کلمه «دَیْن» به کار برده شده، نه «قرض» ; زیرا قرض تنها در مبادله دو چیز که مانند یکدیگرند به کار مى رود، مثل این که چیزى را وام مى گیرد که بعداً همانند آن را برگرداند ولى «دَین» هر گونه بدهکارى را شامل مى شود، خواه از طریق قرض گرفتن باشد یا معاملات دیگر، مانند اجاره و صلح و خرید و فروش، که یکى از طرفین چیزى را به ذمه بگیرد. بنابراین آیه مورد بحث، شامل عموم بدهى هایى مى شود که در معاملات وجود دارد، مانند سلف و نسیه ، در عین این که قرض را هم شامل مى شود. و این که بعضى آن را مخصوص بیع سَلَف دانسته اند کاملاً بى دلیل است، هر چند ممکن است شأن نزول آن بیع سلف باشد. 2 و 3ـ پس از آن براى این که جلب اطمینان بیشترى شود، و قرارداد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، مى افزاید: «باید نویسنده اى از روى عدالت (سند بدهکارى را) بنویسد» (وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ). بر این اساس، این قرار داد باید به وسیله شخص سومى تنظیم گردد و آن شخص، عادل باشد. گر چه ظاهر این جمله و جمله سابق این است که نوشتن چنین قراردادهائى واجب است; زیرا امر، دلالت بر وجوب دارد، و به همین دلیل بعضى از فقهاى اهل سنت، این کار را واجب مى دانند. ولى مشهور میان بزرگان علماى شیعه و اهل سنت به خاطر دلائل دیگر، استحباب آن است. (یا این که امر، جنبه ارشادى و راهنمائى براى پیشگیرى از نزاع و درگیرى دارد) از آیه بعد که مى فرماید: فَاِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِى ائْتُمِنَ أَمانَتَهُ: «اگر به یکدیگر اطمینان داشته باشید آن کس که حقى بر گردن او است باید به موقع حق را بپردازد (گو این که نوشته اى در کار نباشد)» استفاده مى شود: این حکم مربوط به جایى است که اطمینان کامل در بین نباشد و احتمال بروز اختلافاتى باشد. این نکته نیز، قابل ملاحظه است که: عدالت در عبارت فوق، وصفى براى کتابت است، ولى از آن معلوم مى شود که باید نویسنده عادل باشد تا نوشتنش از روى عدالت صورت گیرد. 4ـ «کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن خوددارى کند و همان طور که خدا به او تعلیم داده است باید بنویسد» (وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ). یعنى به پاس این موهبتى که خدا به او داده، نباید از نوشتن قرارداد شانه خالى کند، بلکه باید طرفین معامله را در این امر مهم، کمک نماید (مخصوصاً در محیط هائى ـ مانند محیط نزول آیه ـ که افراد با سواد کم باشند). جمله «کَما عَلَّمَهُ اللّهُ» مطابق تفسیر فوق، براى تأکید و تشویق بیشتر است، ولى احتمال دارد اشاره به حکم دیگرى باشد، و آن رعایت نهایت امانت در نوشتن است، یعنى آن چنان که خدا به او تعلیم داده، سند را دقیقاً تنظیم نماید.

اما آیا قبول دعوت براى تنظیم اسناد وجوب عینى دارد؟ مسلماً نه; زیرا با انجام بعضى، از دیگران ساقط مى شود، به همین دلیل، بعضى از فقهاء حکم به وجوب کفائى آن کرده اند. ولى بسیارى گفته اند: این کار نیز مستحب است و نوعى تعاون بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى: «کمک در انجام نیکى ها محسوب مى شود، و از جمله هاى آینده این آیه، نیز ممکن است پاره اى از شواهد بر استحباب به دست آورد، به هر حال تا آنجا که نظام جامعه اسلامى ایجاب مى کند، این کار واجب است، و در فراسوى آن، مستحب مى باشد. و این که آیا نویسنده مى تواند اجرتى بگیرد؟ و هزینه دوات و کاغذ و قلم بر عهده کیست؟ شاید بعضى تصور کرده اند: همه اینها بر عهده کاتب است و حق اجرت را نیز ندارد، ولى این سخن صحیح نیست; زیرا گرفتن اجرت بر این گونه واجبات اشکالى ندارد و هزینه ها نیز به کسى تعلق مى گیرد که کار براى او انجام مى شود. 5 ـ «و آن کس که حق بر ذمه او است باید املاء کند» (وَ لْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ). مسلماً یکى از طرفین معامله باید صورت قرارداد را بگوید تا کاتب بنویسد اما کدام یک از طرفین؟ آیه مى گوید: آن کس که حق بر گردن او است باید املاء کند، اصولاً همیشه امضاى اصلى در اسناد، امضاى بدهکار است و هنگامى که با املاى او انجام بگیرد، جلو هر گونه انکارى را خواهد گرفت 6 ـ «بدهکار باید از خدا بپرهیزد و چیزى را فروگذار نکند» (وَ لْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً). 7 ـ «هر گاه کسى که حق بر ذمه او است (بدهکار) سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) باشد و یا (به خاطر لال بودن) توانائى بر املاء کردن ندارد، باید ولىّ او املاء کند» (فَإِنْ کانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ). بنابراین، در مورد سه طایفه، «ولىّ» باید املاء کند: کسانى که سفیه اند و نمى توانند ضرر و نفع خویش را تشخیص دهند، و امور مالى خویش را سر و سامان بخشند (هر چند دیوانه نیستند). کسانى که از نظر فکرى ضعیف اند یا مانند کودکان کم سن و سال و پیران فرتوت و کم هوش یا دیوانه ها و افراد گنگ و لال. و یا کسانى که توانایى املاء کردن را ندارند هر چند گنگ نباشند. از این جمله، احکام دیگرى نیز به طور ضمنى استفاده مى شود، از جمله ممنوع بودن تصرفات مالى سفیهان و ضعیف العقل ها و همچنین مسأله جواز دخالت ولىّ در این گونه امور. 8ـ «ولىّ» نیز باید در املاء و اعتراف به بدهى کسانى که تحت ولایت او هستند، «عدالت را رعایت کند» (بِالْعَدْلِ). نه چیزى بیش از حق آنها بگوید و نه به زیان آنها گام بردارد. 9 ـ سپس اضافه مى کند: «علاوه بر این، دو شاهد بگیرید» (وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ) 10 و 11 ـ این دو شاهد باید «از مردان شما باشند» (مِنْ رِجالِکُمْ). هم بالغ، هم مسلمان باشند (تعبیر به رجال، بالغ بودن را مى رساند و اضافه کردن آن به ضمیر «کُمْ» اسلام را، زیرا مخاطب در اینجا گروه مسلمین است). 12 ـ «و اگر دو مرد نباشند کافى است یک مرد و دو زن شهادت دهند» (فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ). 13 ـ «از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما باشند» (مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ). از این جمله، مسأله عادل بودن و مورد اعتماد و اطمینان بودن شهود، استفاده مى شود که در روایات اسلامى نیز به طور گسترده به آن اشاره شده است ضمناً بعضى، از این تعبیر استفاده کرده اند که شاهد باید متهم نباشد (مانند کسى که در آن دعوا منافع خاصى دارد)
14- در صورتیکه شهودمرکب از دو مرد باشندهرکدام می توانندمستقلا شهادت بدهند اما در صورتیکه یک مرد ودو زن باشند باید آن دو زن به اتفاق یکدیگر ادا شهادت کنند.

«تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند» (أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الأُخْرى). زیرا زنان به خاطر عواطف قوى، ممکن است تحت تأثیر واقع شوند، و به هنگام اداء شهادت به خاطر فراموشى یا جهات دیگر، مسیر صحیح را طى نکنند، و لذا یکى، دیگرى را یادآورى مى کند، البته ، این احتمال درباره مردان نیز هست، ولى در حدّى پایین تر و کمتر. 15 ـ یکى دیگر از احکام این باب این است که: «هر گاه، شهود را (براى تحمل شهادت) دعوت کنند، خود دارى ننمایند» (وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا). بنابراین، تحمل شهادت به هنگام دعوت، براى این کار، واجب است. این احتمال نیز داده شده که هم پذیرفتن دعوت براى تحمل شهادت (دیدن واقعه) لازم است، و هم براى اداى شهادت. 16 ـ بدهى کم باشد یا زیاد، باید آن را نوشت; چرا که سلامت روابط اقتصادى مورد نظر اسلام ایجاب مى کند در قراردادهاى مربوط به بدهکارى هاى کوچک نیز از نوشتن سند کوتاهى نشود، و لذا در جمله بعد مى فرماید: «و از نوشتن (بدهى) کوچک یا بزرگى که داراى مدت است ملول و خسته نشوید»! (وَ لاتَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى أَجَلِهِ) سپس مى افزاید: «این در نزد خدا به عدالت نزدیک تر و براى شهادت مستقیم تر، و براى جلوگیرى از شک و تردید بهتر است» (ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاّ تَرْتابُوا). در واقع این جمله، اشاره به فلسفه احکام فوق در مورد نوشتن اسناد معاملاتى است، مى گوید: تنظیم اسناد و دقت در آن از یک سو ، ضامن اجراى عدالت. از سوى دیگر، موجب تقویت و اطمینان شهود به هنگام اداى شهادت. و از سوى سوم، مانع ایجاد بدبینى در میان افراد جامعه مى شود. این جمله به خوبى نشان مى دهد: اسناد تنظیم شده مى تواند به عنوان شاهد و مدرکى مورد توجه قضات قرار گیرد، هر چند متأسفانه جمعى از فقهاء اعتناء چندانى به آن نکرده اند. 17 ـ آن گاه یک مورد را از این حکم استثناء کرده، مى فرماید: «مگر این که داد و ستد نقدى باشد که (جنس و قیمت را) در میان خود دست به دست کنید، در آن صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید» (إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاّ تَکْتُبُوها). «تِجارَةً حاضِرَةً» به معنى معامله نقد است، و جمله تُدِیْرُونَها بَیْنَکُمْ: «در میان خود دست به دست بگردانید» تأکیدى بر نقد بودن معامله است. ضمناً از کلمه فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ: «مانعى ندارد» استفاده مى شود که در صورت معامله نقدى هم، اگر سندى تنظیم کنند به جا است; زیرا بسیار مى شود در معاملات نقدى نیز کشمکش هائى در مسأله پرداختن وجه معامله و مقدار آن، یا مسائل مربوط به خیارات پیدا مى شود که اگر سند کتبى در میان باشد به آنها پایان مى دهد. 18 ـ در معامله نقدى گر چه تنظیم سند و نوشتن آن لازم نیست، ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است; زیرا جلوى اختلافات احتمالى آینده را مى گیرد، لذا مى فرماید: «هنگامى که خرید و فروش (نقدى) مى کنید، شاهد بگیرید» (وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ). این احتمال نیز وجود دارد که منظور شاهد گرفتن در تمام معاملات است خواه نقدى باشد یا نسیه و به هرحال فقهاى شیعه و اهل سنت ـ جز گروه اندکى ـ این دستور را یک امر استحبابى مى دانند نه وجوبى، در آیه بعد نیز شاهدى بر این مسأله وجود دارد. و مسلّم است که معاملات بسیار کوچک روزانه، (مثل خریدن نان و غذا و مانند آن) را شامل نمى شود. 19 ـ در آخرین حکمى که در این آیه ذکر شده، مى فرماید: «هیچ گاه نباید نویسنده سند و شهود (به خاطر بیان حق و عدالت) مورد ضرر و آزار قرار گیرند» (وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ). «که اگر چنین کنید از فرمان خدا خارج شده اید» (وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ). و به این ترتیب، قرآن به کاتبان و شاهدان، مصونیت و امنیت مى دهد، و مؤکدا از مردم مى خواهد که: متعرض این اقامه کنندگان حق و عدالت نشوند. از آنچه گفتیم، روشن شد: جمله «وَ لایُضارَّ» به صورت فعل مجهول است یعنى این گروه نباید آزار ببینند، نه این که به صورت فعل معلوم باشد، به معنى این که نباید تحریف کنند و آزار دهند ـ چنان که جمعى از مفسران ذکر کرده اند ـ و در پایان آیه بعد از ذکر آن همه احکام، مردم را «دعوت به تقوا و پرهیزکارى و اطاعت فرمان خدا مى کند» (وَ اتَّقُوا اللّهَ). و سپس یادآورى مى نماید که «خداوند آنچه مورد نیاز شما در زندگى مادى و معنوى است به شما تعلیم مى دهد» (وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ). «و او از همه مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنان است براى آنها مقرر مى دارد» (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ).

احکام دقیقى که در این آیه در مورد تنظیم سند، براى معاملات ذکر شده است، آن هم با ذکر جزئیات در تمام مراحل، در طولانى ترین آیه قرآن مجید، بیانگر توجه عمیقى است که قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمین و نظم کار آنها دارد، مخصوصاً با توجه به این که این کتاب آسمانى در جامعه عقب مانده اى نازل گشت که حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسیار کم بود، و حتى آورنده این قرآن، درسى نخوانده بود و به مکتب نرفته بود، و این خود دلیلى است بر عظمت قرآن از یک سو، و اهمیت نظام اقتصادى مسلمین از سوى دیگر. «على بن ابراهیم» در تفسیر معروفش مى گوید: در خبر آمده است: درسوره «بقره» پانصد حکم اسلامى است و در این آیه پانزده حکم به خصوص وارد شده است همان گونه که دیدیم تعداد احکام این آیه به نوزده حکم مى رسد، بلکه اگر احکام ضمنى آن را نیز در نظر بگیریم، عدد بیش از این خواهد بود تا آنجا که «فاضل مقداد» در «کنز العرفان» بیست و یک حکم، به اضافه فروع متعدد دیگرى از آن استفاده کرده، بنابراین ، سخن مذکور که تعداد احکام این آیه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام کردن بعضى از آنها در یکدیگر است.
احکام دقیقى که در این آیه در مورد تنظیم سند، براى معاملات ذکر شده است، آن هم با ذکر جزئیات در تمام مراحل، در طولانى ترین آیه قرآن مجید، بیانگر توجه عمیقى است که قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمین و نظم کار آنها دارد، مخصوصاً با توجه به این که این کتاب آسمانى در جامعه عقب مانده اى نازل گشت که حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسیار کم بود، و حتى آورنده این قرآن، درسى نخوانده بود و به مکتب نرفته بود، و این خود دلیلى است بر عظمت قرآن از یک سو، و اهمیت نظام اقتصادى مسلمین از سوى دیگر. «على بن ابراهیم» در تفسیر معروفش مى گوید: در خبر آمده است: درسوره «بقره» پانصد حکم اسلامى است و در این آیه پانزده حکم به خصوص وارد شده است همان گونه که دیدیم تعداد احکام این آیه به نوزده حکم مى رسد، بلکه اگر احکام ضمنى آن را نیز در نظر بگیریم، عدد بیش از این خواهد بود تا آنجا که «فاضل مقداد» در «کنز العرفان» بیست و یک حکم، به اضافه فروع متعدد دیگرى از آن استفاده کرده، بنابراین ، سخن مذکور که تعداد احکام این آیه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام کردن بعضى از آنها در یکدیگر است. جمله هاى «وَ اتَّقُوا اللّهَ» ، «وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» گر چه به صورت جمله هاى مستقل عطف بر یکدیگر آمده است، ولى قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر نشانه اى از پیوند میان آن دو است، و مفهوم آن این است که تقوا، پرهیزکارى و خداپرستى اثر عمیقى در آگاهى، روشن بینى و فزونى علم و دانش دارد، آرى هنگامى که قلب انسان به وسیله تقوا صیقل یابد، همچون آیینه، حقایق را روشن مى سازد، این معنى کاملاً جنبه منطقى دارد; زیرا صفات زشت و اعمال ناپاک حجاب هائى بر فکر انسان مى اندازد، و به او اجازه نمى دهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، هنگامى که به وسیله تقوا، حجاب ها کنار رفت، چهره حق آشکار مى شود. حقیقت سرائى است آراسته * هوا و هوس گرد برخاسته نبینى که جائى که برخاست گرد * نبیند نظر گر چه بینا است مرد ولى پاره اى از صوفیان جاهل از این معنى سوء استفاده کرده و آن را دلیل بر ترک تحصیل علوم رسمى گرفته اند. در حالى که چنین سخنى مخالف بسیارى از آیات قرآن و روایات مسلّم اسلامى است. حق این است که قسمتى از علوم را از طریق تعلیم و تعلم رسمى باید فرا گرفت و بخش دیگرى از علوم الهى را از طریق صفاى دل و شستشوى آن با آب معرفت و تقوا فراهم ساخت، و این همان نورى است که خداوند در دل هر کس که بخواهد و لایق ببیند مى اندازد «اَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشاءُ»

منبع (...):

 https://t.me/fazylatha

بخش فیلم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم



یادداشت ثابت - چهارشنبه 00 اردیبهشت 30 | نظر بدهید

طبقه بندی: یا زهراء سلام الله علیها سوره مبارکه بقره تفسیر آیه 282 سوره مبارکه بقره

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin